جدول جو
جدول جو

معنی تمسک نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

تمسک نمودن
(اِ طِ کَ دَ)
تمسک کردن: و اگر خسکی در راه افتد و یا بالایی تند پیش آید بدان تمسک توان نمود. (کلیله و دمنه).
رجوع به تمسک و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ / صُو لَ)
تجسس کردن: و از موجب ذبول و نحول او تجسسی نمود. (سندبادنامه ص 189). رجوع به تجسس کردن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ دَ)
به سلامتی نوشیدن. (ناظم الاطباء). رجوع به توس شود
لغت نامه دهخدا